Telegram Group & Telegram Channel
زن چــو پـا بـر عـرصـهٔ گـیتـی نـهـاد
نــظـم مـوزون شـگـفـتـی روی داد !

زنـدگـی بــا عـاطـفـه پـیـونـد خــورد
نام عشق با حرف تـاء پسونـد خورد
(تـعـشـق)

دلـبــری و عـاشـقـی ..؛ آغــاز یـافـت
گل ؛ بـهار و بـوسـتـان را بـاز یـافـت

یک‌نـواخـت شد ، ریتـم سـازِ رابـطـه
آخــرش شــد فـاش ...؛ رازِ رابــطــه

زنـدگانـی زاده شـد ؛؛ هـمـراه عـشـق
آیِنـه نقش بست در خود ؛ ماه‌ عشق

دلـگـشـا ؛؛ وابـسـتـگـی ایـجــاد کــرد
یـک وجــب دل را ز بـنــد آزاد کــرد

مـرد آمـد چـشـم بـر هـستـی گـشـود
رنـج ؛ طبعش گل بکرد و زان سـرود

دردکِـشی و زخـم‌خوری رابنـدگیست
"مبـتنـی بر این دو مـرد زندگیـست"

یـک‌تـنـه بِـسـتـانـده افــسـار مـعـاش
هـوشیـار و سخـت‌کوش و پر تلاش

نان‌حرمت‌خورد ، نمک‌گیر شدچنان :
آبــرو داری بــکـرد  تــا پـای جــان ..

بـست چـو هـمّـت ، رفـت بالا پلّـه را
آنچنـان پیمـود که دریافـت ؛ قلّـه را

داد دست دوسـتی با دسـت دوسـت
یافت همانندش ، همی مانند اوست

خطبـهٔ‌‌عقـدخواندعشق‌براین‌دو زوج
زنـدگانـی ؛ شـد شـروع قـعـر و اوج

حـالــیــا ؛ خـوانـنـدهٔ ایــن مـثـنــوی
یـک شـعـار و یـک پـیـام مـعـنـوی ..

در درون خـود نـهـفـتـه بـی گـمـان !
اوّل حــرف مــصــاریـع را بــخــوان

ابتـدا تـا مـصـرع بـیسـت و چـهـار :
هــر هــجــا را در کـنــار هــم گــذار

یـک عـبارت ؛ وانـگهـی گـردد پـدیـد
یک شـعـاری ؛ را سـپس داده نـویـد

جـملـهٔ : " زن ، زندگی ، آزادیَـسـت "
لفـظِ : " مـرد و میهـن و آبادیَـست "

زیـن شـعار اُلگو پذیـر از بیـخ و بُـن
ســردر و دیــوار خـانــه ؛ قـاب کــن

هیــچ محـدویـتـی ، اجـبـار نـیـست
زن اگر آزاد نـیسـت ، انـگار نـیسـت

زن نـبـاشـد ؛ آلـت جـنـسـی فـقـط !
سـلـسـلــه انـگـیـزهٔ سـکـسـی فـقـط

زن نـباشـد ؛ مـوجـب تحـریـک کس
هـرزه نیست ؛ بوده اگر نزدیک کس

هیچ‌ ضرورت‌نیست‌حجاب‌وپوشش
شـرح تـوجیـه نیسـت بـر آرایـشش

ز‌ن نه کُلفـت هست نه بـرده نه کنیز
او نـه آفـت آفـریـنـسـت و نـه هـیـز

کـس چنیـن پنـدار شـوم دارد بِـسَـر
هـرزه مغـز بـیش نیست آن بی‌پـدر

زن ؛ کـنار مـرد نـیک ، حاصـل شـود
زنـدگـی ؛ بـا مـرد و زن کامـل شـود

رمـز آزادی همیـن است ، شـاد باش
عـمـر را خـوش بـگذران ، آزاد بـاش

رنگ آزادی ؛ سـفیـد و سـرخ و سبـز
کــوی آزادی ؛؛ نــدارد خــط و مــرز

""‌  مــرکــز آزادی و انــسـانــیــت ""
فـرق ندارد ، رنگ و قوم و جنسیت

آنچـه بـایـد یـاد داد بر خـویـشتـن :
درس انسان بـودن و خوب زیستـن

اخـتلاف پـیش آورد ، مـحـدودیـت
فـاجــعــه بـار آورد ، مـمــنــوعـیـت

بــیـت بــالایـی بــیــایــد روی کـار :
اخـتـلاف و فـاجـعـه آیـد بـه بـار ..

اشـتبـاه و نـادرسـت اسـت بیـکـران
ســرکـشـی بــر زیـسـتـگاه دیـگـران

یـا دخـالـت‌هــای بـی‌جــا و غـلـط :
تـخم خـصم و کـینـه می‌کارد فقـط

نـیـسـت در قـانــون آزادی ، نــفـاق
پـس جـلـوگیـری کنیـد زیـن اتّـفـاق

اعـتقـاد کـورکـورانـه ..‌ بـس اسـت
انـتـقـاد نـاپـسنـدانـه .. بـس اسـت

نقـد روشـنـفکـر و نـقـد تیـره فـهـم
اوّلی‌دارای‌علم و دوّمی دارای‌وهـم

آنچه فـاقـد گـشـتـه در اقـلیـمـمـان
مــنــعِ آزادیِ گـــفــتــار و بـیـان !!

منتقد لب‌بست و او دانست صلاح
منفعـت‌جـو می‌برد دست بر سلاح

لـب فـرو بـستـن و یا مُـهر سـکوت
چون فلوتـی‌ست زیر تار عنـکبـوت

گـر هـنـرمـنـد و پـزشـک و کاسـبی
گـر رسـیـدی جـایـگاه و مـنـصـبـی

مـوســم و هـنـگام بـیـداد و سـتـم
جامـهٔ رزم پـوش و قد را کن عَلَـم

پـاشـنــهٔ پـیــکار را بــالا بــکـش ..
طـعم خـون دادخواهـی را بِچِـش

کرکسی بنیان نـهاد ، با آب و تاب :
آشـیـانــه در قــرارگــاه عــقــاب !

در نبـود شیـرشـاه ، کـفتـار پست :
خودسرانه ؛ مـسنـد قدرت نشست

کـرکـس و کفتار ، ز سهم اغـذیـه :
مـیـشدنـد با خـونخـواری تـغـذیـه

شیر فراخواندش عقاب رایک‌شبی
تـا بـر آن روشـن بـسـازد مـطلـبـی

مشورت صورت گرفت و گفتمان :
شد قلـمـرو ، سـلطـهٔ بـیگانـگان ..

چیره‌بردشمن‌به‌وحدت‌بستگی‌ست
"رمزپیروزی ، فقط‌همبستگی‌ست"

پـنـجـه‌های شیـر و چـنگال عـقـاب
با شـعار " پیش به سوی انقـلاب "

با شگـرد و نقشـه و تـکنیک خـاص
راه جـستنـد بر مجـازات و تـقـاص

حـلــقــهٔ هــمـبـسـتـگـی و اتّــحــاد
شــد ســرآغـاز نــبــرد و اجـتــهـاد

پنجـه‌ای ماننـد گرز بنشست عمـود
پـنـجـهٔ دیـگــر چـنـان آمــد فــرود

اوّلــی : کـرده اصـابـت بــر ســرش
دورزدش ، دورِخود و دور و بـرش

دوّمـی را کـوفت بر چـشم و شکم
در نـهـایـت ؛ کـرد او را زیـر و بــم

عـاقبـت با وحـدت شـیـر و عـقاب
بـر فـراز آمــد درفــش انــقـلاب ..

فـاتــحـانــه دشـت را آزاد سـاخـت
جـلـگــهٔ ویـرانــه را آبــاد سـاخـت

منشـأ ظلم‌وستم ، خودکامگی‌ست
شـاخـهٔ پـر بـار از افــتـادگـی‌سـت



tg-me.com/shermamnooe/4546
Create:
Last Update:

زن چــو پـا بـر عـرصـهٔ گـیتـی نـهـاد
نــظـم مـوزون شـگـفـتـی روی داد !

زنـدگـی بــا عـاطـفـه پـیـونـد خــورد
نام عشق با حرف تـاء پسونـد خورد
(تـعـشـق)

دلـبــری و عـاشـقـی ..؛ آغــاز یـافـت
گل ؛ بـهار و بـوسـتـان را بـاز یـافـت

یک‌نـواخـت شد ، ریتـم سـازِ رابـطـه
آخــرش شــد فـاش ...؛ رازِ رابــطــه

زنـدگانـی زاده شـد ؛؛ هـمـراه عـشـق
آیِنـه نقش بست در خود ؛ ماه‌ عشق

دلـگـشـا ؛؛ وابـسـتـگـی ایـجــاد کــرد
یـک وجــب دل را ز بـنــد آزاد کــرد

مـرد آمـد چـشـم بـر هـستـی گـشـود
رنـج ؛ طبعش گل بکرد و زان سـرود

دردکِـشی و زخـم‌خوری رابنـدگیست
"مبـتنـی بر این دو مـرد زندگیـست"

یـک‌تـنـه بِـسـتـانـده افــسـار مـعـاش
هـوشیـار و سخـت‌کوش و پر تلاش

نان‌حرمت‌خورد ، نمک‌گیر شدچنان :
آبــرو داری بــکـرد  تــا پـای جــان ..

بـست چـو هـمّـت ، رفـت بالا پلّـه را
آنچنـان پیمـود که دریافـت ؛ قلّـه را

داد دست دوسـتی با دسـت دوسـت
یافت همانندش ، همی مانند اوست

خطبـهٔ‌‌عقـدخواندعشق‌براین‌دو زوج
زنـدگانـی ؛ شـد شـروع قـعـر و اوج

حـالــیــا ؛ خـوانـنـدهٔ ایــن مـثـنــوی
یـک شـعـار و یـک پـیـام مـعـنـوی ..

در درون خـود نـهـفـتـه بـی گـمـان !
اوّل حــرف مــصــاریـع را بــخــوان

ابتـدا تـا مـصـرع بـیسـت و چـهـار :
هــر هــجــا را در کـنــار هــم گــذار

یـک عـبارت ؛ وانـگهـی گـردد پـدیـد
یک شـعـاری ؛ را سـپس داده نـویـد

جـملـهٔ : " زن ، زندگی ، آزادیَـسـت "
لفـظِ : " مـرد و میهـن و آبادیَـست "

زیـن شـعار اُلگو پذیـر از بیـخ و بُـن
ســردر و دیــوار خـانــه ؛ قـاب کــن

هیــچ محـدویـتـی ، اجـبـار نـیـست
زن اگر آزاد نـیسـت ، انـگار نـیسـت

زن نـبـاشـد ؛ آلـت جـنـسـی فـقـط !
سـلـسـلــه انـگـیـزهٔ سـکـسـی فـقـط

زن نـباشـد ؛ مـوجـب تحـریـک کس
هـرزه نیست ؛ بوده اگر نزدیک کس

هیچ‌ ضرورت‌نیست‌حجاب‌وپوشش
شـرح تـوجیـه نیسـت بـر آرایـشش

ز‌ن نه کُلفـت هست نه بـرده نه کنیز
او نـه آفـت آفـریـنـسـت و نـه هـیـز

کـس چنیـن پنـدار شـوم دارد بِـسَـر
هـرزه مغـز بـیش نیست آن بی‌پـدر

زن ؛ کـنار مـرد نـیک ، حاصـل شـود
زنـدگـی ؛ بـا مـرد و زن کامـل شـود

رمـز آزادی همیـن است ، شـاد باش
عـمـر را خـوش بـگذران ، آزاد بـاش

رنگ آزادی ؛ سـفیـد و سـرخ و سبـز
کــوی آزادی ؛؛ نــدارد خــط و مــرز

""‌  مــرکــز آزادی و انــسـانــیــت ""
فـرق ندارد ، رنگ و قوم و جنسیت

آنچـه بـایـد یـاد داد بر خـویـشتـن :
درس انسان بـودن و خوب زیستـن

اخـتلاف پـیش آورد ، مـحـدودیـت
فـاجــعــه بـار آورد ، مـمــنــوعـیـت

بــیـت بــالایـی بــیــایــد روی کـار :
اخـتـلاف و فـاجـعـه آیـد بـه بـار ..

اشـتبـاه و نـادرسـت اسـت بیـکـران
ســرکـشـی بــر زیـسـتـگاه دیـگـران

یـا دخـالـت‌هــای بـی‌جــا و غـلـط :
تـخم خـصم و کـینـه می‌کارد فقـط

نـیـسـت در قـانــون آزادی ، نــفـاق
پـس جـلـوگیـری کنیـد زیـن اتّـفـاق

اعـتقـاد کـورکـورانـه ..‌ بـس اسـت
انـتـقـاد نـاپـسنـدانـه .. بـس اسـت

نقـد روشـنـفکـر و نـقـد تیـره فـهـم
اوّلی‌دارای‌علم و دوّمی دارای‌وهـم

آنچه فـاقـد گـشـتـه در اقـلیـمـمـان
مــنــعِ آزادیِ گـــفــتــار و بـیـان !!

منتقد لب‌بست و او دانست صلاح
منفعـت‌جـو می‌برد دست بر سلاح

لـب فـرو بـستـن و یا مُـهر سـکوت
چون فلوتـی‌ست زیر تار عنـکبـوت

گـر هـنـرمـنـد و پـزشـک و کاسـبی
گـر رسـیـدی جـایـگاه و مـنـصـبـی

مـوســم و هـنـگام بـیـداد و سـتـم
جامـهٔ رزم پـوش و قد را کن عَلَـم

پـاشـنــهٔ پـیــکار را بــالا بــکـش ..
طـعم خـون دادخواهـی را بِچِـش

کرکسی بنیان نـهاد ، با آب و تاب :
آشـیـانــه در قــرارگــاه عــقــاب !

در نبـود شیـرشـاه ، کـفتـار پست :
خودسرانه ؛ مـسنـد قدرت نشست

کـرکـس و کفتار ، ز سهم اغـذیـه :
مـیـشدنـد با خـونخـواری تـغـذیـه

شیر فراخواندش عقاب رایک‌شبی
تـا بـر آن روشـن بـسـازد مـطلـبـی

مشورت صورت گرفت و گفتمان :
شد قلـمـرو ، سـلطـهٔ بـیگانـگان ..

چیره‌بردشمن‌به‌وحدت‌بستگی‌ست
"رمزپیروزی ، فقط‌همبستگی‌ست"

پـنـجـه‌های شیـر و چـنگال عـقـاب
با شـعار " پیش به سوی انقـلاب "

با شگـرد و نقشـه و تـکنیک خـاص
راه جـستنـد بر مجـازات و تـقـاص

حـلــقــهٔ هــمـبـسـتـگـی و اتّــحــاد
شــد ســرآغـاز نــبــرد و اجـتــهـاد

پنجـه‌ای ماننـد گرز بنشست عمـود
پـنـجـهٔ دیـگــر چـنـان آمــد فــرود

اوّلــی : کـرده اصـابـت بــر ســرش
دورزدش ، دورِخود و دور و بـرش

دوّمـی را کـوفت بر چـشم و شکم
در نـهـایـت ؛ کـرد او را زیـر و بــم

عـاقبـت با وحـدت شـیـر و عـقاب
بـر فـراز آمــد درفــش انــقـلاب ..

فـاتــحـانــه دشـت را آزاد سـاخـت
جـلـگــهٔ ویـرانــه را آبــاد سـاخـت

منشـأ ظلم‌وستم ، خودکامگی‌ست
شـاخـهٔ پـر بـار از افــتـادگـی‌سـت

BY 📛 شعر ممنوعه ⛔️


Warning: Undefined variable $i in /var/www/tg-me/post.php on line 283

Share with your friend now:
tg-me.com/shermamnooe/4546

View MORE
Open in Telegram


شعر ممنوعه ️ Telegram | DID YOU KNOW?

Date: |

What is Telegram?

Telegram is a cloud-based instant messaging service that has been making rounds as a popular option for those who wish to keep their messages secure. Telegram boasts a collection of different features, but it’s best known for its ability to secure messages and media by encrypting them during transit; this prevents third-parties from snooping on messages easily. Let’s take a look at what Telegram can do and why you might want to use it.

Why Telegram?

Telegram has no known backdoors and, even though it is come in for criticism for using proprietary encryption methods instead of open-source ones, those have yet to be compromised. While no messaging app can guarantee a 100% impermeable defense against determined attackers, Telegram is vulnerabilities are few and either theoretical or based on spoof files fooling users into actively enabling an attack.

شعر ممنوعه ️ from us


Telegram 📛 شعر ممنوعه ⛔️
FROM USA